باسمه تعالی
قوانین بد به جای سنتهای حسنه
آنچه که در بنیاد در حال وقوع است ، تدوین قوانین ، مصوبات ، آئین نامه ها و یا بخشنامه هایی است که در نوع خود اگر چه بر مبنای اصول و قوانینی است که قبلاً هم ، سابقه داشته و به عبارتی دارای چارچوب و ساختار تکراری است ولی زمان و شرایط موجود از آنها یک شکل دیگری را ساخته است به عبارت بهتر قوانین بدی که می توانست وجود نداشته باشد و به جای آن بر سنتهای خوب گذشته تکیه شود.
با این مقدمه مبهم ،
به نظر می رسد مطلبی را می خواهم عنوان کنم که پیچیده است اما اصلاً اینطور نیست و با توضیح بیشتر ، پی به آن خواهید برد.
آقا ! در بنیاد مصوبه کرده اند که باید سازمان کوچک شود و به مدیران ستاد مرکز این اختیار داده شده که نیروهای خود را انتخاب کنند و مابقی را به عنوان مازاد به کارگزینی معرفی کنند و کار گزینی نیز آنها را به بنیاد تهران بزرگ می فرستد. تا اینجا به نظر می رسد که هیچ مشکلی وجود ندارد ولی با یک نگاه آسیب شناسانه و نقادانه به نظر می رسد این مصوبات تکراری اگر چه بر اساس تئوریهای تحولی است اما اولین ملزومات آن یعنی یک نگاه جامع و مانع را ندارد و به این ترتیب دست مدیران را برای اعمال سلیقه و باند بازی و حذف نیروهای غیر خودی ، معترض ، منتقد ، قدرت مند ، متنفذ ، و ... باز می گذارد و بدین ترتیب ساختار آینده را به سمت و سوی گروهای نفوذ و قدرت سوق خواهد داد و با حذف منتقدین ، نخبه گان و خبره گان ، راه را برای اِعمال خلافها و کج روی ها باز می کند.
این در حالی است که بر اساس سنتهای حسنه گذشته ، کارکنان این امکان را داشتند که با مطرح نمودن تواناییها و استعدادهای خود و یا با ارائه تجربیات عملی و تئوریک خود ، زمینه انطباق با شرایط موجود و یا وضعیت مطلوب را فراهم کنند و مدیران نیز برای گزینش نیروها به توانمندی های آنها تکیه کنند و سمت و سوی سازمان به طرف شایسته سالاری و کارشناس پروری حرکت کند.
ای کارکنان عزیز بنیاد !
از خواب خرگوشی بیدار شوید و ببینید با دست رنج شما و تلاشهای تان برای ساختن سازمانی کار آفرین و خود ارزیاب چه دارند می کنند و بدانید حرفهای قشنگ و بزک کرده این آقایان ، دارد چه بلایی بر سر سازمان می آورد.
والسلام
ابو حسین